آموزش ریسک به ریوارد نسبت سود به زیان

سطوح حدضرر و حدسود نباید به صورت تصادفی و شانسی انتخاب شوند.
چگونگی محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بازارهای مختلف
با توجه به حضور فعال و همیشگی افراد در بازارهای مالی، شاهد این ماجرا هستیم که معامله گران و سرمایه گذاران همواره تلاش دارند تا در معاملات خود، ریسک کمتری داشته و در مقابل به پاداش و سود مناسب تری دست یابند.
به همین منظور نیاز به محاسبه نسبت ریسک به سود در معاملات دارند . برای این منظور، حداکثر ریسک را بر سود خالص تقسیم می نمایند، تا این مقدار به دست آید. این امر، نشان دهنده آن است که یک معامله چه میزان ریسک و چه میزان پاداش برای معامله گر به همراه دارد. در واقع نسبت ریسک به پاداش و سود، باید نسبتی داشته باشد که با وجود کمی ضرر، در نهایت معامله منجر به سود شده و سود از ضرر بیشتر باشد و نتیجه نهایی آن منجر به حفظ و حتی افزایش سرمایه شود.
محاسبه نسبت ریسک به سود
برخی افراد ترجیح می دهند که برای انجام معاملات خود، نسبت پاداش به ریسک را محاسبه نمایند که می توان گفت موضوعی سلیقهای و شخصی است و بهتر است بدانید که محاسبه ریسک به سود دریافتی در تمامی بازارهای ارز دیجیتال فارکس و بورس اوراق بهادار مهم و ضروری محسوب شده و در کنار سایر تحلیل های تکنیکال نیز به کار برده می شود.
بسیاری از معامله گران حرفه ای پس از محاسبه سود و زیان تقریبی خود بازای یک معامله ، (با کمک نقطه ورود و خروج انتخابی و تحلیل تکنیکال) از نسبت ریسک به پاداش استفاده می کنند . برای شروع آن و در ابتدا باید تعیین شود که قصد دارید با چه قیمتی وارد معامله مورد نظر خود شوید و همانطور که گفته شد ؛ پس از آن باید مشخص کنید که حد سود شما چه میزان باشد است و اینکه تمایل دارید در چه نقطه ای ، سرمایه یا پول خود را از معامله خارج نمایید. در نظر داشته باشید که حتی اگر معامله کاملا موفق باشد، نیاز است تا حد ضرر خود را تعیین کنید و برای موقعیت هایی که احتمال ضرر و شکست معامله وجود دارد و می خواهید محاسبه ریسک به سود را به درستی انجام دهید، باید این موارد را به شیوه ای صحیح انجام دهید و این بدان معنا است که شما باید هدف از معامله و نقطه ورود و خروج خود را نیز تعیین کنید.
همانطور که پیش از این بیان نمودیم، شما باید میزان ریسک را بر میزان پاداش معامله تقسیم نمایید و هر اندازه که این مقدار و نسبت آن کمتر باشد، نشان دهنده سود بیشتر دریافتی از معامله خواهد بود که نصیب شما می شود. در واقع به همین سادگی می توان نسبت سود به زیان را در بازارهای مختلف از جمله ارز دیجیتال، بازار فارکس و بازار بورس محاسبه نمود.
در اینجا می خواهیم روند محاسبه ریسک به سود را در بازار ارزهای دیجیتال بررسی کنیم، فرض کنید که اکنون قصد خرید یک دارایی دیجیتال را دارید. شما در ابتدای کار، باید تجزیه و تحلیل خود از بازار را آموزش ریسک به ریوارد نسبت سود به زیان انجام داده و میزان سود مورد نظر را تعیین کنید، در اینجا به صورت فرضی، میزان سود معاملاتی را ۱۵ درصد در نظر میگیریم و همچنین باید تعیین کنید که اگر پیش بینی انجام شده، درست نبوده و با ضرر و زیان مواجه شوید، در چه حد قیمتی باشد و آن را مشخص می نمایید. در این حالت می توان نقطه عدم اعتبار و ناتوانی این معامله را پنج درصد کمتر از نقطه آغاز درنظر گرفت.
لازم به ذکر است که درصدهای مشخص شده، به هیچ عنوان نباید بر صورت دلبخواهی تعیین شود، بلکه باید برگرفته از تجزیه و تحلیل تکنیکال بازار، نقطه سود دهی و حد ضرر باشد و بر همان اساس نیز تعیین شود. در این زمینه نیز شاخص های تجزیه و تحلیل های فنی و تکنیکی می تواند شما را به خوبی کمک کند تا به نتیجه درست برسید.. بنابراین با توجه به اینکه هدف خود را سود ۱۵ درصد و زیان را ۵ درصد قرار داده اید، با یک تقسیم ساده نسبت ریسک به پاداش، ۰٫۳۳ خواهد بود. این عدد بیانگر آن است که برای هر واحد ریسک، ممکن است سه برابر پاداش و یا سود به دست آوریم. به همین طریق نیز می توان، نسبت سود به زیان را در بازارهای مختلف محاسبه کرد.
این نکته را به یاد داشته باشید که میزان سرمایه و موقعیت خرید به هر میزانی که باشد نسبت ریسک به پاداش یکسان است. به عنوان مثال، چنانچه میزان سرمایه ما ۱۰ هزار تومان باشد به همان میزان برای پاداش ۱۵۰۰ تومانی ۵۰۰ تومان ریسک خواهیم داشت که همان ۰٫۳۳ است و این مقدار ، زمانی که میزان حد ضرر و سود را تغییر دهیم، تغییر خواهد نمود. همچنین اگر حد ضرر را به نقطه ورود به معامله نزدیک کنیم نسبت ریسک به پاداش کاهش پیدا می کند. با این حال نقاط ورود و خروج بر اساس اعداد دلخواه تقسیم نمی شوند و تعیین نقاط، بر اساس تجزیه و تحلیل های انجام شده، صورت می گیرد. اگر محاسبات و تحلیل ها، نسبت ریسک به سود را رقم بالایی نشان دهند، آن معامله به هیچ عنوان توصیه نمی شود، زیرا در برابر احتمال سود ۱۰ درصدی به همان مقدار احتمال زیان وجود دارد و از ارزش انجام معامله کاسته می شود و در این صورت توصیه می شود که به دنبال یک معامله دیگر با نسبت ریسک به پاداش بهتر روید. چرا که در بازار همیشه فرصت برای انجام معاملات بهتر وجود دارد و نیاز نیست که معامله ای با ریسک بالا انجام دهیم. در واقع هدف از محاسبه ریسک به ریوارد، تنها کسب سود بالاتر و کاهش ضررهای احتمالی پیش رو برای معامله گران است.
اندیکاتورها وابزارهای محاسبه ریسک به سود
می توان از اندیکاتورها در برنامه های مختلف، برای محاسبه ریسک به سود و تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و زیان و تعیین محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه گوناگون نیز استفاده نمود که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
یکی از ابزارها Forecast نام دارد که نقاط ورود و خروج را به کاربران نشان داده و برای افزایش زیبایی نمودارها و تحلیل ها از آیکون های مختلف نیز می توان آن را مورد استفاده قرار داد.
و همچنین می توان از اندیکاتور Position Size Calculator که یکی از اندیکاتورهای کاربردی است، استفاده نمود و در هر شرایطی و با توجه به حجم معامله مورد نظر، نقاط ورود، حد ضرر و زیان و میزان ریسک معامله را نشان داد. در نظر داشته باشید که مورد ذکر شده، در پلتفرم های متاتریدر ۴ و ۵ نیز قابل دسترسی است.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
افرادی که در حوزههای مالی از جمله ارزهای دیجیتال، سهام و فارکس و حتی معاملات مسکن در دنیای دیجیتال سرمایهگذاری میکنند، نیاز به معیارهایی دارند که به کمک آن بتوانند میزان ریسک را تخمین بزنند.
نسبت ریسک به ریوارد یا پاداش همان راهی است که به کمک آن میتوان امکان قیاس میان ریسک و پاداشی که مد نظر سرمایهگذار است را مشخص کرد. در این مطلب با نسبت ریسک با ریوارد و همچنین نحوه مدیریت ریسک در بازارهای مالی آشنا خواهیم شد.
نسبت ریسک به پاداش چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio) گویای این واقعیت است که سرمایهگذار در ازای ریسکی که در معامله متحمل میشود، انتظار دارد چقدر پاداش دریافت کند. برای اینکه این موضوع را بهتر متوجه شوید به این مثال دقت کنید. مثلا اگر در یک سرمایهگذاری نسبت ریسک به ریوارد عدد 1 به 7 باشد، سرمایهگذار ریسک یک دلاری را میپذیرد چون انتظار دارد که 7 دلار پاداش دریافت کند.
چگونگی محاسبه Risk/Reward Ratio
معاملهگران زمانی از این نسبت استفاده می کنند که میخواهند برای ورود به یک ترید و یا خودداری کردن از ورود به یک ترید تصمیم درست بگیرند. در چنین شرایطی سرمایهگذار با تقسیم مقدار زیانی که ممکن است متحمل شود (یا با در نظر گرفتن قیمت احتمالی در نتیجه تغییر) را بر مقدار سودی که میخواهد دریافت کند، تصمیم می گیرد که برای ورود ترید حاضر است یا خیر.
چگونگی عملکرد نسبت ریسک به ریوارد
تریدرهای حرفهای اغلب برای ورود به ترید با احتساب میزان ریسک به ریوارد وضعیت ایده آل خود را 1 به 3 در نظر میگیرند. یعنی برای خود تعیین میکنند که در ازای هر واحد ریسک در سرمایهگذاری 3 واحد عایدی خواهند داشت. این افراد نسبت ریسک به پاداش را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیانگریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.
این نسبت در استراتژیهای مختلف یکسان نیست و تفاوت دارد. برای اینکه بهترین نسبت ریسک به ریوارد را تعیین کنید، میتوانید از استراتژی آزمون و خطا بهرهمند شوید.
نسبت ریسک به ریوارد گویای چیست؟
محاسبه این نسبت به سرمایهگذاران کمک میکند که میزان پولی که ممکن است در جریان معامله از دست بدهند را مدیریت کنند. این نسبت به معامله گر نشان میدهد که در صورت به دست آوردن کمتر از 50 درصد سود در یک معامله، و در صورت ادامه دار بودن معامله دیگر نه تنها سودی کسب نمیکنند بلکه متحمل ضرر نیز خواهد شد.
مقایسه نسبت سود به ضرر کردن یا کسب پاداش به ریسک کردن در جریان یک معامله، همان میزان ریسک سرمایهگذار را نشان میدهد. این همان چیزی است که در حقیقت میتواند نسبت یک سفارشی که زیان گریز است را به سفارشی که سود معین است اندازهگیری کند.
سرمایهگذاران در اکثر مواقع از استاپ لاس (زیان گریز یا حدضرر) برای به حداقل رساندن میزان ریسک استفاده میکنند. کارکرد استاپ لاس به این شکل است که اگر در جریان معاملات قیمت دارایی یک سرمایهگذار از حد تعیین شده کمتر و کمتر شود، ان دارایی به صورت خودکار به فروش میرسد. سرمایهگذار برای اینکه در حساب کارگزاری خود استاپ لاس را تنظیم کند هزینهای پرداخت نمیکند.
مثالی برای بیان نسبت ریسک به ریوارد
به عنوان مثال معاملهای را در نظر بگیرید که تریدر 100 سهم را به ارزش هر سهم 20 دلار میخرد. با در نظر گرفتن اینکه اگر ضرر کند بیشتر از 500 دلار ضرر نکرده باشد استاپ لاس را در حساب کارگزاری روی 15 دلار تنظیم میکند. این سرمایهگذار بر اساس تحلیل تکنیکال پیشبینی کرده که تا چند ماه دیگر سهامی که خریده است به 30 دلار هم برسد. در چنین شرایطی برای هر دلار از دارایی خود حاضر است 5 دلار ریسک را بپذیرد. در این صورت میگویند که نسبت ریسک به دلار 1 به 2 است.
حالا حالتی را در نظر بگیرید که همین سرمایهگذار حد ضرر را در همین معامله به جای 15 دلار، روی 18 دلار تنظیم کند و برای خودش اینجوری در نظر گرفته باشد که قیمت هر سهمی که دارد به 30 دلار برسد. سرمایهگذار با این کار مقدار ضرری که ممکن است متحمل شود را کاهش میدهد، اما از سوی دیگر احتمال اینکه قیمت با حد ضرر برخورد کند بیشتر میشود.
در این شرایط حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیکتر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علیرغم اینکه سود مورد انتظار سرمایهگذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.
نتیجه گیری
در این مطلب با نسبت ریسک به ریوارد و نحوه استفاده از ان در معاملات بازارهای مالی آشنا شدیم. محاسبه این نسبت کمکی است برای اندازهگیری احتمال سودآوری یک معامله در مقایسه با زیانبار بودن آن این نسبت گویای این واقعیت است که سرمایهگذار در ازای ریسکی که در معامله متحمل میشود، انتظار دارد چقدر سود و پاداش دریافت کند.
معاملهگران حرفهای و یا سرمایهگذاران اغلب برای ورود به ترید با احتساب میزان ریسک به ریوارد وضعیت ایده آل خود را 1 به 3 در نظر میگیرند. یعنی برای خود تعیین میکنند که در ازای هر واحد ریسک در سرمایهگذاری 3 واحد عایدی خواهند داشت. نسبت ریسک به ریوارد یا پاداش در هر معاملهای متفاوت خواهد بود.
استفاده از نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward) در معاملات
معاملهگران در بازارهای مالی از نسبت ریسک/پاداش برای ارزیابی پتانسیل سود یک معامله نسبت به آموزش ریسک به ریوارد نسبت سود به زیان پتانسیل ضرر آن استفاده میکنند. برای دستیابی به ریسک و پاداش یک معامله، پتانسیل ریسک و سود یک معامله باید توسط معاملهگر تعریف شود.
- ریسک با استفاده از یک حد ضرر (stop loss) تعیین میشود. مقدار ریسک معامله، قیمت بین نقطه ورود معامله و دستور حد ضرر آن است.
- حدسود (profit target) برای تعیین نقطه خروج به کار گرفته میشود. در صورتیکه معامله در جهت مطلوب حرکت کند، سود بالقوه برای معامله فاصله بین قیمت ورود و حد سود است.
اگر یک معاملهگر سهامی را در ۲۶۰ تومان بخرد و حدضرر ۲۳۰ تومان و حدسود ۳۴۰ تومان برای آن قرار دهد، ریسک این معامله به ازای هرسهم ۳۰ تومان و پتانسیل سود آن ۸۰ تومان است.
سپس ریسک با سود مقایسه میشود تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = پاداش/ریسک
اگر این نسبت بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بزرگتر از پتانسیل کسب سود در معامله خواهد بود و معامله منطقی نیست. اگر نسبت کوچکتر از ۱.۰ باشد، پتانسیل سود در این معامله، بیشتر از ریسک خواهد بود و یک معامله مناسب تلقی میشود.
نگاهی دقیقتر به نسبت ریسک/پاداش
در کل، به نظر میرسد معاملاتی که نسبتهایی با ریسک پایین ۰.۱ و ۰.۲ دارند بهتر هستند. با این حال، لزوما اینگونه نیست.
معامله گران همچنین باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود (قبل از اینکه قیمت به حدضرر برسد) را در نظر بگیرند.
شما میتوانید با قرار دادن حدسود خود در نقطهای دورتر از نقطه ورود، هر معاملهای را جذابتر جلوه دهید. اما چقدر امکان دارد بازار، پیش از رسیدن به سطح حد ضرر به آن هدف بزرگ برسد؟
بنابراین، بین نسبت ریسک به سود معاملات و احتمال رسیدن قیمت به حدسود باید تعادل برقرار شود. به عبارتی دیگر ممکن است نسبت ریسک به سود یک معامله مناسب باشد ولی وقتی بطور منطقی بررسی کنید، متوجه شوید احتمال اینکه قیمت به حدسود شما برسد پایین است. پس این نکته را باید در نظر بگیرید.
بیشتر معاملهگران کوتاهمدت، نسبتهای ریسک/پاداش مناسب را معمولا بین ۱.۰ و ۰.۲۵ قرار میگیرند، با این حال استثنائاتی نیز وجود دارد.
معامله گران کوتاهمدت و بلندمدت و سرمایهگذاران باید از آموزش ریسک به ریوارد نسبت سود به زیان معاملاتی که پتانسیل سود کمتر از میزان ریسک است دوری کنند.
به عنوان مثال ریسک/پاداش بزرگتر از ۱.۰ مناسب نیست. نسبت ریسک به پاداش ۱.۰ به این معناست که دربرابر پتانسیل سودآوری ۱۰ درصدی، احتمال زیان ۱۰ درصدی را به جان خریدهاید.
در بازار همیشه فرصت مطلوب برای معامله یافت میشود و دلیلی برای ریسکپذیری بیشتر به جهت سود کمتر وجود ندارد.
به هنگام محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای یک معامله، حد ضرر را طبق استراتژی خود در مکانی منطقی روی نمودار قرار دهید، سپس حد سود را به طور منطقی براساس استراتژی/تحلیل خود تعیین کنید.
سطوح حدضرر و حدسود نباید به صورت تصادفی و شانسی انتخاب شوند.
تنها هنگامی که نقاط حد ضرر و سود هدف تعیین شدند، میتوانید ریسک/پاداش معامله خود را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرید که آیا معامله شما ارزش انجام دادن دارد یا خیر.
یک اشتباه رایج این است که معاملهگران نسبت ریسک/پاداش مشخصی در ذهن دارند.
به عنوان مثال، آنها فقط ممکن است بخواهند ۵ درصد ریسک کنند تا ۲۰ درصد سود به دست آورند، بنابراین در هر نقطهای که وارد معامله میشوند حدضرر ۵ درصدی برای آن تعیین میکنند و حدسود را ۲۰ درصد بالاتر قرار میدهند بدون اینکه تحلیلی انجام داده باشند.
اگرچه این نوع معاملات ممکن است بطور شانسی موفقیتآمیز باشند اما راهی ایدهآل برای انجام معامله نیستند.
برای معامله موثر، یک برنامه معاملاتی داشته باشید که به شما بگوید دقیقا چه موقع و کجا میتوانید وارد یک معامله شوید و هدفها و سطوح حد ضرر خود را باید کجا و تحت چه شرایطی قرار دهید.
سپس قانونی تنظیم کنید مبنی بر اینکه شما تنها باید معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک/پاداش یک عدد خاص یا کمتر را ایجاد میکنند.
مثلا میتوانید تعیین کنید فقط وارد معاملاتی میشوید که درصد احتمالی سود (به طور واقعبینانه) دوبرابر درصد احتمالی زیان باشد (ریسک به ریوارد ۰.۵).
یک مثال کاربردی از معامله با ریسک و بازه مناسب
قصد داریم نماد “ثشاهد” را در نقطه کنونی بررسی کنیم که آیا براساس ریسک و ریوارد، نقطه مناسبی برای ورود به معامله است یا نه.
افت احتمالی از محدوده ۲۷۲ تومان تا ۲۳۵ تومان (حمایت مهم سهم) معادل حدودا ۱۶ درصد ضرر است.
رشد احتمالی از محدوده ۲۷۲ تومان تا ۲۹۰ تومان (مقاومت سهم) معادل حدودا ۶ درصد سود است.
رشد و افت احتمالی براساس حمایتها و مقاومتهای سهم مشخص میشود. برخی اندیکاتورها و ابزارهای دیگر مانند فیبوناچی نیز میتوانند برای تشخیص نقاط برگشتی احتمالی کمک کنند.
بنابراین در نقطه کنونی به خاطر اینکه پتانسیل زیان از سود بیشتر است، ورود به معامله یک تصمیم مناسب نیست.
مثال دوم: شتران
رشد احتمالی از محدوده ۶۱۰ تومان تا ۶۶۰ تومان (مقاومت سهم) معادل حدود ۸ درصد سود است.
افت احتمالی از محدوده ۶۱۰ تومان تا ۵۶۰ تومان (حمایت سهم) معادل حدودا ۸ درصد ضرر است.
در این معامله نسبت ریسک به ریوارد تقریبا ۱.۰ میشود، به این معنی که پتانسیل سود و زیان تقریبا به یک مقدار است.
برخی از معاملهگران ترجیح میدهند وارد این معاملات نشوند ولی علاوه بر ریسک و ریوارد، باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود بیشتر از احتمال رسیدن قیمت به حدضرر باشد. برای تشخیص این موضوع میتوان روند شاخص صنعت موردنظر را بررسی کرد که در چه نقطهای قرار دارد.
سخن آخر در مورد آموزش ریسک به ریوارد نسبت سود به زیان نسبت ریسک/پاداش
بطور کلی بهتر است معاملاتی انجام شوند که نسبتهای ریسک/پاداش کمتری دارند، زیرا به این معنی است که پتانسیل سود بر ریسک برتری دارد.
با این حال، نیازی نیست نسبت ریسک/پاداش در رقمهای خیلی کم باشد تا یک معامله را مناسب بدانید.
هر نسبتی پایینتر از ۱.۰ احتمالا نتایج بهتری نسبت به انجام معامله با نسبت ریسک/پاداش بیشتر از ۱.۰ ایجاد میکند.
نسبت ریسک/پاداش اغلب در ترکیب با سایر نسبتهای مدیریت ریسک، مانند نسبت برد/باخت (win/loss ratio) که تعداد معاملات برنده را با تعداد معاملات بازنده مقایسه میکند، و همچنین با درصد سر به سر (break-even percentage) که تعداد معاملات برندهای که برای سر به سر شدن لازم است را ارائه میدهد مورد استفاده قرار میگیرد.